نئون جنسیس اونگلیون اسم انیمه ای است که احتمالا به خاطر قدیمی یا بخاطر ژانر مکا بودنش ( همون ترانسفورمز و تمثال اون ) ممکنه در ایران طرفداران کمی داشته باشد ولی این چیزی از عظمت داستان کم نمیکند تاثیری که این انیمه بر اوتاکوهای ژاپنی گذاشته فوقالعاده زیاد است . اونقدر حرف درباره این انیمه زیبا که اثر فردی به نام هیدئاکی آنو است دارم که نمیدونم از کجا شروع کنم .ولی بیاید از داستان شروع کنیم 

هشدار اول : هیچ اسپویلی این مقاله ندارد و بجز اشاره اول به خلاصه داستان به داستان اشاره نمیشود

هشدار دوم : شاید اگر انیمه را ندیده باشید متوجه حرف ها نشوید (ممنون تان میشوم اگر پیام بدین که ایا متوجه شدید یا نه)

هشدار سوم : اونگلیون انیمه ای است که هر کس برداشت های خاص خود را از آن میکند و حتما برداشت های شما با من یکی نیست امیدوارم برداشت های خود را بنویسید تا با دیدگاه های مختلف روبرو شوم

هشدار چهارم : این انیمه مناسب هر کس نیست

 

در سال 2015 هیولا هایی به نام انجل وجود دارند که و پسر چهارده سال داستان یعنی شیجی مجبور میشود که با استفاده از هیولا هایی نیمه رباتی با این انجل ها بجنگد حالا که با داستان اشنا شدید بریم سراغ حرف هایی که میخواهم بزنم

1-انو

نکته جذابی که میخواهم از آن شروع کنم این است که اولین باری که آنو کمی شهرت یافت برای کار کردن بر روی انیمه سینمایی به نام نائوشیکا از دره باد است نمیدانم میدانید این انیمه چرا مهم است یا نه برای همین کمی درباره همین انیمه صحبت میکنم . نائوشیکا اسم انیمه سینمایی است که از روی مانگایی به همین نام توسط میازاکی ساخته شده و فروش این انیمه سبب شد که میازاکی بتواند استودیو جیبلی را تاسیس کند . حالا این انیمه چه ربطی به آنو داره . خب میازاکی که از طراحی های آنو بسیار خوشش امده بود قسمت های نهایی و سخت این انیمه را داد دست آنو و این باعث شد که آنو به یک شهرت کوچکی دست پیدا کند و به همین علت به او انیمه بدیش را بدهند . بعد از ساخت این انیمه آنو چهار سال دچار افسردگی شد و زمانی که دوباره به استودیو که با چند نفر دیگر دست به تاسیس زده بود رفت شروع به ساخت انیمه ای کرد که این احساس را نشان بدهد او میخواست انیمه بسازد که سبک زندگی یک اوتاکو را مورد سرزنش قرار دهد و اینطور شد که ما با یک انیمه خفن روبرو شدیم انیمه ای که بسیار تاریک و زیبا است.

 2- انیمه سریالی اونگلیون 

این انیمه چیزی دارد که شاید خیلی از مانگا ها و انیمه های این اواخر ندارند . این انیمه چیزی را دارد که بهترین داستان های تاریخ دارد. و اون حقیقت پشت داستان است .

بزارید منظورم را بهتر بگوییم وظیفه نویسنده این است که در بین لایه های دروغ یک حقیقت را بگوید و حقیقت داستان اونگلین این است . ( یک نفس عمیق بکشید ) از دنیا فرار نکن و خودت را دوست داشته باش . تا وقتی خودت را دوست نداشته باشی هیچ کسی نمیتونه تو را نجات بده . ( خیلی زیاد شد ) و گفتن این حرف های بالا برای یک نویسنده مخصوصا یک نویسنده ای که چهار سال افسرده گی داشته خیلی سخته . بزارید براتون از نیل گیمن ( نویسنده خیلی معروف ) یک نقل و قول را بیان کنم . نویسنده وقتی میخواهد بنویسه باید خیلی جرات به خرج بدهد چون نویسندگی مثل این میمونه که لخت بری تو خیابان . احتمالا الان میپرسید که منظور از این حرف چیه . 

خب برای اینکه منظور این جمله را بفهمید باید یکم به عقب تر برگردیم . احتمالا میدونید که ( اگر هم نمیدونید الان میفهمید که ) یک کتاب زمانی برای دیگران عزیز خواهد بود که برای نویسنده عزیز باشد . حالا برای یک نویسنده چطور میتواند داستان عزیز و مهم شود زمانی که کتاب به خود نویسنده مربوط میشود مثال میزنم هری پاتر برای جی کی رولینگ عزیز است بخاطر اینکه به مرگ مادرش و عشق اون اشاره میکرد. یک نویسنده باید جرات کند و تمام خودش را به مردم نشان بدهد و این چیزی است که اونگلیون دارد . بعدا از انو میپرسن که ایا انیمه ای که میسازد رو دوست دارد و او جواب میدهد .

-اره ولی نه همش را .

دوباره از او سوال میپرسن کجا داستان را دوست ندارد و او میگوید

- جاهایی که خودم را تو داستان میبینم

انو خودش را در داستان خودش گذاشته و بخاطر همین است که داستان زیبا است و تا ابد به یادگار میماند .

این داستان یک داستان معمولی نیست که به بقیه بگوید با پشتکار به همه چیز میرسی این داستان یک مرد افسرده است که میخواهد کسی او را دوست بدارد . 

انو در انتهای انیمه کاری با بیننده ها ندارد . او میخواهد پاسخ های خود را پیدا کند.

3- سه برای سه پایان 

اوانگلیون سه پایان دارد ( البته پایان سوم هنوز نیامده )

اولین انتهای داستان انتهای انیمه است اتنهای انیمه با اینکه داستان را رها میکند ولی به بینندگان میگوید که هنوز امید است و شخصیت اصلی را به یک ارامشی میرساند

ولی پایان دوم که با دو فیلم اونگلیون مرگ و تولدی دوباره  و انتهای اونگلیون نمایش داده میشود کاملا برعکس پایان اول است در انتها هیچ امیدی باقی نمانده .( گاهی وقت ها احساس میکنم که آنو میخواهد با این فیلم ها انتقام بگیرد )

ولی با اینکه هر دو انتها مانند دو روی سکه هستند ولی هر دو یک سکه هستند هر دو میخواهند بگویند که نباید از خود فرار کرد و هر دو همین را نشان میدهند .

ولی میرسیم به سومین پایان که هنوز نیامده بعد از چهارده سال آنو دوباره برمیگردد و اونگلیون را دوباره سازی میکند. و احتمالا برای این اینکار را میکند که مردم هدف داستان را فراموش کردن چون ...

4- نفرین اونگلیون 

اسم این قسمت را از اسم یک ودیویی تو یوتیوب کش رفتم چون موضوع بحثمون یکی است 

اونگلیون از اول قصد داشت بگوید که فرار نکنید . از خودتون و زندگی فرار نکنید ولی فکر میکنید چه اتفاقی افتاد انیمه اونگلیون نیز وسیله ای برای فرار از سختی های زندگی شد مانند انیمه ها و مانگا های دیگر . 

میازاکی یکبار گفته بود : 

"If you don't spend time watching real people, you can't do this, because you've never seen it. Some people spend their lives interested only in themselves. Almost all Japanese animation is produced with hardly any basis taken from observing real people, you know. It's produced by humans who can't stand looking at other humans. And that's why the industry is full of otaku!"

  اگر شما زمانی را برای نگاه کردن به مردم مصرف نکنید . شما نمیتونید , بخاطر اینکه شما هیچوقت ندید. بعضی از ادم ها در تمام زندگی خود فقط خودشون را برای خود جذاب میدونند. تقریبا تمام انیمیشن هایی که در ژاپن ساخته میشود هیچ مبنایی با نگاه کردن بر روی مردم واقعی ندارند. میدونید. اینها بوسیله کسانی ساخته شده که حتی نمی توانند نگاه کردن به دیگران را تحمل کنند . و به همین علت است که این صنعت پر از اوتاکو است.

اونگلیون هم مانند دیگر انیمه های این صنعت بجایی که اتاکو ها را به زندگی برگرداند مردم بیشتری را اوتاکو کرد. 

اونگلیون هم مانند دیگر کتاب ها , فیلم ها , مانگاها و انیمه ها راهی برای فرار از واقعیت شد.